چهار شعبده باز خیابانی که به چهار سوارکار معروفند ، پس از اتفاقاتی که در قسمت اول پشت سر گذاشتند، اینبار توسط یک نابغه ی دنیای تکنولوژی استخدام می شوند تا غیر ممکن ترین سرقت را انجام دهند.

چون مادر «بلید» در زمان بارداری توسط یک خون آشام زخمی شده، بلید که یک نیمه انسان - نیمه خون آشام است، دارای تمام خصوصیات خوب خون آشامان بهمراه بهترین مهارتهای انسانی می باشد. بلید به شکار خون آشامان می پردازد تا انتقام مادرش را بگیرد. خون آشامان که تصمیم دارند بزودی به تمام سازمانهای مهم انسانها نفوذ کنند، به بلید نیاز دارند زیرا او دارای خون ویژه ای است...

رئیس پلیس «مت لی وایتلک» باید یک پرونده پیچیده آدمکشی را حل کند، در حالی که احتمال می رود به زودی خودش بعنوان مظنون شناخته شود...

هفت داستان منحصر به فرد شخصیت محور. هر شخصیت در آینده‌ای نامشخص وارد ماجراجویی هیجان‌انگیزی می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که حتی در منزوی‌ترین لحظاتمان، همه ما از طریق تجربه انسانی به هم متصل شده‌ایم.

هنگامی که استن هرلی، سرباز کهنه کار جنگ سرد، میچ رپ، سرباز سیاهپوست سیا را زیر بال خود می گیرد، مأموریتی برای بررسی موجی از حملات تصادفی به اهداف نظامی و غیرنظامی دریافت می کنند. پس از کشف یک الگوی خشونت، هرلی و رپ با یک مامور مرگبار ترک به نیروها می پیوندند تا یک عامل مرموز را که می خواهد یک جنگ جهانی را آغاز کند، متوقف کنند.

سال ۲۰۰۴ ، یک ماهواره شکوفه گرمائی مرموزی را در زیر بووتویا ، جزیره ای در حدود ۱۶۰۰ کیلومتری سواحل قطب جنوب تشخیص داد . یک صنعتگر ثروتمند چارلز بیشاپ ویلند ( لانس هنریکسن ) از طریق تصویربرداری حرارتی کشف می کند که هرمی در زیر یخ ها ۲۰۰ فوت (۶۱۰ متر) دفن شده است. او تلاش می کند آن را برای شرکت ارتباطات چند ملیتی خود ، صنایع وای لند ، یک شرکت تابعه از شرکت صنایع وای لند ادعا کند ، و یک تیم متخصص را برای تحقیق جمع می کند. این تیم شامل باستان شناسان ، کارشناسان زبانشناسی ، مته های حفاری ، مزدوران و راهنمایی به نام الکسا "لکس" وودز ( سانا لاتان ) است.

گروهی از دوستان دوره کالج،‌ بعد از 15 سال دوباره برای تعطیلات کریسمس دور هم جمع می شوند...

بری شانزده ساله می خواهد یکی از بهترین رپرهای تمام دوران باشد. او در این راه با چالش هایی برای خود و خانواده خودش روبه رو میشود و باید آنهایی به تنهایی پشت سر بگذارد.

در سال ۱۹۸۱، لس آنجلس، کوئینسی و مونیکا هر دو آرزو دارند تا روزی در NBA شرکت کنند و...

داستان یک خانواده آمریکایی_آفریقایی تبار که با فقر، نژادپرستی و درگیری داخلی دست و پنجه نرم کرده و در تلاش برای یافتن راهی برای زندگی بهتر هستند.